loading...
سماور
علیرضا زلفی بازدید : 5 یکشنبه 29 تیر 1393 نظرات (0)

روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟....
بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد!

مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!!

 

علیرضا زلفی بازدید : 2 یکشنبه 24 فروردین 1393 نظرات (0)

پادشاه بزرگ یونان، الکساندر، پس از تسخیر کردن حکومت های پادشاهی بسیار، در حال بازگشت به وطن خود بود. در بین راه، بیمار شد و به مدت چند ماه بستری گردید.

با نزدیک شدن مرگ، الکساندر دریافت که چقدر پیروزی هایش، سپاه بزرگش، شمشیر تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است. او فرمانده هان ارتش را فرا خواند و گفت:

من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد. اما سه خواسته دارم. لطفاً، خواسته هایم را حتماً انجام دهید.

فرمانده هان ارتش درحالی که اشک از گونه هایشان سرازیر شده بود موافقت کردند که از آخرین خواسته های پادشاهشان اطاعت کنند. الکساندر گفت: اولین خواسته ام این است که پزشکان من باید تابوتم را به تنهایی حمل کنند.

ثانیاً، وقتی تابوتم دارد به قبر حمل می گردد، مسیر منتهی به قبرستان باید با طلا، نقره و سنگ های قیمتی که در خزانه داری جمع آوری کرده ام پوشانده شود. سومین و آخرین خواسته این است که هر دو دستم باید بیرون از تابوت آویزان باشد.

امیر قمری بازدید : 2 جمعه 22 فروردین 1393 نظرات (0)

گريه,گریه کردن,آیا میتوان در فضا گریه کرد

 

در فضا نمی توان گريه كرد !
در شرایط بی‌وزنی در فضا اشك مانند یك توپ بزرگ در اطراف كره چشم حلقه زده و به پایین سرازیر نمی شود.
«كریس هدفیلد» فرمانده فعلی ایستگاه فضایی بین المللی (ISS)‌ دست به اقدامات مختلفی از جمله آشپزی، شستن دست، گرفتن ناخن و مسواك زدن در شرایط بی وزنی در فضا كرده است، اما «گریه كردن» در گرانش صفر تنها كاری است كه این فضانورد كانادایی قادر به انجام آن نیست.
در جدیدترین فیلم ویدئویی ارسالی از ایستگاه فضایی، «هدفیلد» با ریختن آب بداخل چشم خود نشان داد كه مایع بصورت یك ستون روی صورت باقی مانده و قطرات اشك در فضا هیچگاه سرازیر نمی شوند.
«هدفیلد» تأكید می‌كند:

اگر به گریه كردن ادامه بدهید، این ستون مایع بزرگ و بزرگ تر شده و به یك توپ آبی تبدیل خواهد شد كه بینی و در نهایت تمام صورت شما را در بر می‌گیرد و باید از یك حوله برای خشك كردن اشك چشم از روی صورت و گردن استفاده كنید!
فضانورد كانادایی در مجموعه فیلم های ویدئویی ارسالی از فضا نشان می دهد، ساده‌ترین كارهایی كه انسان در زمین انجام می‌دهد، در شرایط بی‌وزنی فضا بسیار سخت‌ و در برخی موارد غیر قابل انجام است.

امیر قمری بازدید : 4 جمعه 22 فروردین 1393 نظرات (1)

استتار,استتار حیوانات,استتار جانوران

مخلوقاتی با بالاترین قدرت استتار + تصاویر
همه ما تا حدودی از قانون بقا اطلاع داریم، قانونی که به موجب آن گونه‌های برتر که از توانایی وفق دادن خود با شرایط حاکم بر محیط زیست‌شان برخوردارند به حیات خود ادامه داده و دسته‌ای که فاقد این خصوصیات هستند لاجرم از میان می‌روند. یکی از راه‌کارهای جانوران برای ادامه بقا توانایی استتار و پنهان شدن از دست دشمنان است. هر چند که این توانایی در شکار نیز به کمک آنان آمده و ضامن ادامه حیات‌شان می‌باشد. درک این که چگونه حیات وحش توانسته برای میلیون‌ها سال خود را با شرایط حاکم تطبیق دهد حقیقتا شگفت‌آور و مبهوت کننده است.
در این مطلب شما را با تعدادی از موجودات این کره خاکی آشنا می‌کنیم تا ببینید چگونه هم شرایط طبیعی و هم هوشمندی ذاتی‌شان دست به دست هم داده تا آنان را به بهترین وجه ممکن در امنیت قرار دهد. با ما همراه شوید.

علیرضا زلفی بازدید : 19 سه شنبه 05 فروردین 1393 نظرات (0)

مثال جالب زیر از حاج آقا قرائتی نقل شده:

آدمها سه دسته اند:

- عینک!

- ملحفه!

- فرش!

وقتی یک لکه ی چایی بنشیند روی عینکت، "بلافاصله" زود آن را با "دستمال کاغذی" پاک می کنی!

وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه، می گذاری "سر ماه" که لباس ها و ملحفه ها جمع شد، همه را با هم با "چنگ" (زمان قدیم!) می شویی!

وقتی همان لکه بنشیند روی فرش، می گذاری "سر سال" ، با "دسته بیل" به جانش می افتی!!!
خدا ( و به تعمیم آن: ولی خدا) هم با بنده های مومنش مثل عینک رفتار می کند. بنده های پاک و زلالی که جایشان روی چشم است، تا خطا کردند، بلافاصله حالشان را می گیرد (والبته دردنیا و خفیف) .. دیگران را به موقعش تنبیه می کند آن هم با چنگ!! و آن گردن کلفت هایش را می گذارد تا چرک هایشان جمع شود (قرآن کریم: ما به کافران مهلت می دهیم تا بر کفر خویش بیافزایند) و سر سال (یا قیامت، یا هم دنیا و هم قیامت) حسسسسابی با دسته بیل(!) از شرمندگیشان در می آید!!!

 

علیرضا زلفی بازدید : 4 سه شنبه 05 فروردین 1393 نظرات (0)

 کرو دی زیکو یا تپه زیکو در جنوب شهر مکزیکو سیتی و در منطقه آتشفشانی واقع شده است. این تپه گرد و زیبا در واقع یک تپه نیست . بلکه بقایای آثار آتشفشانی است که در وسط دریاچه چالکو سر از زمین بیرون آورده و تنها نشانه هایی از دریاچه ابتدایی در اطرافش قابل مشاهده باقی مانده است.با وجود اینکه این آتشفشان در زمان تشکیل در 40 کیلومتری مرکز شهر قرار دادشت در حال حاضر توسط شهر به داخل کشیده شده و دور تا دور آن مناطق مسکونی تشکیل شده است.

 

 

علیرضا زلفی بازدید : 2 شنبه 02 فروردین 1393 نظرات (0)

چمدونش را بسته بودیم،با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود

کلا یک ساک داشت ،کمی نون روغنی، آبنات، کشمش ،چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی …

گفت: "مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم یک گوشه هم که نشستم نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه!”

گفتم: "مادر من دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.”

گفت: "کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن! آخه اون جا مادرجون، آدم دق میکنه ها، من که اینجا به کسی کار ندارم اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ حالا میشه بمونم؟”

گفتم: "آخه مادر من، شما داری آلزایمر می گیری همه چیزو فراموش می کنی!”

گفت: "مادر جون، این چیزی که اسمش سخته رو من گرفتم، قبول! اما تو چی؟ تو چرا همه چیزو فراموش کردی پسرم؟!”

خجالت کشیدم …!

 





 

علیرضا زلفی بازدید : 2 چهارشنبه 21 اسفند 1392 نظرات (0)

روزی بهلول به حمام رفت ولی خدمه حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن قسم که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند.

با این حال وقت خروج از حمام بهلول ده دینار که همراه داشت را به استاد حمام داد و کارگران چون این بذل و بخشش را دیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی کردند.
بهلول باز هفته دیگر به حمام رفت ولی ….

این دفعه تمام کارگران با کمال احترام او را شست و شو نموده و مواظبت بسیار نمودند ، ولی با اینهمه سعی و کوشش کارگران موقع خروج از حمام بهلول فقط یک دینار به آنها داد ، حمامی ها متغیر گردیده پرسیدند سبب بخشش بی جهت هفته قبل و رفتار امروزت چیست ؟

بهلول گفت: مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده پرداخت نمودم و مزد آن روز حمام را امروز می پردازم تا شماها ادب و رعایت مشتری های خود را بنمایید.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 54
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 6
  • بازدید سال : 29
  • بازدید کلی : 1,912